شروع گفتگو برای خیلی‌ها کار سختی است. برای اینکه یک مکالمه را راحت‌تر شروع کنید، توصیه‌هایی برایتان داریم: • لبخند بزنید. می‌دانیم کار آسانی است اما لبخند قدرت فوق‌العاده‌ای دارد. وقتی غریبه‌ای به سمتمان می‌آید، ذهن ما از سیگنال‌های غیرکلامی مثل حالات چهره برای تحلیل اینکه فرد تهدیدی محسوب می‌شود یا خیر استفاده می‌کند. لبخند نشان می‌دهد که شما فردی بی‌خطر و صمیمی برای برقراری ارتباط هستید. این تکنیک غیرکلامی را دفعه بعدی که می‌خواهید به فردی غریبه برای شروع یک گفتگو نزدیک شوید تمرین کنید و مطمئن باشید نتیجه خواهید گرفت. • سوالات باز بپرسید. اگر نمی‌دانید سوالات باز چه سوالاتی هستند، باید بگوییم که این سوالات نیازمند پاسخی فراتر از بله یا خیر هستند. این سوالات حتی روی افراد خجالتی را هم باز می‌کند. برعکس سوالات بسته بله یا خیر، خیلی زودتر از آنچه متوجه شوید مکالمه را تمام می‌کند. می‌توانید با فکر کردن به فضایی که طرف‌ مقابلتان برای پاسخگویی به سوالتان دارد، سوالات باز خوبی بپرسید. سوالاتتان را با «چه» شروع کنید و خواهید دید که طرفتان خیلی راحت قادر به پاسخگویی خواهد بود. سوالاتی مثل: «چه چیز باعث شده اینجا بیایی؟» یا «از چه چیز این مهمانی تا اینجا خوشت آمده؟” • شوخ‌ طبع باشید. قرار نیست کمدین شوید اما کمی شوخ‌طبعی جادوی هر مکالمه‌ای است. شوخ‌طبعی خیلی سریع شما را به فرد مقابل نزدیک می‌کند. طنز مسئله‌ای ذهنی است اما کمک می‌کند که بدانید بیشتر طنزها در مکالمات اصلاً خنده‌دار نیستند. ببینید شما و بقیه آدمها به چه چیزهایی می‌خندید تا متوجه شوید که بیشتر آن چیزها اصلاً خنده‌دار نیست. اما چطور؟ ما بیشتر به خاطر خالی کردن فشار در مکالمات می‌خندیم. طنز یا شوخ‌طبعی یک احساس نیست بلکه روشی برای خالی کردن احساس است. ببینید چه چیزهایی برای شما خنده‌آور است، از آنها درس بگیرید و آن را تکرار کنید. • موجبات راحتی افراد را فراهم کنید. لبخند شما، سوالات بازتان و شوخ‌طبعی‌تان موجب راحتی فرد مقابل خواهد شد اما از این نکته چهارم برای نظم بخشیدن به سه نکته قبل استفاده کنید. با قصد فراهم کردن راحتی افراد وارد مکالمه شدن حس صمیمیتی در شما ایجاد خواهد کرد که برای دیگران خوشایند خواهد بود. توضیح آن کمی دشوار است اما هر چه از دستتان برمی‌آید برای از بین بردن ناراحتی افراد انجام دهید. اگر به نظرتان می‌رسد که وقتی به کسی نزدیک شدید، احساس ناراحتی را در آن فرد ایجاد کرده‌اید، اصلاً نباید آن را نادیده بگیرید. آن را موضوعی برای شروع رابطه بدانید. درمورد آن نظر بدهید و از فرد مقابل سوال کنید که برای راحت‌تر کردن او چه کاری از دستتان برمی‌آید. فكر كنید در یك میهمانی نشسته اید، ناگهان احساس تنهایی می كنید، از خود می پرسید، “مردم این همه حرف مهم را از كجا می آورند كه این چنین ممتد با یكدیگر صحبت می كنند؟” پاسخ این است كه حرف مهمی در كار نیست بلكه مردم سعی می كنند موضوع مهمی برای صحبت پیدا كنند و بعد، درباره آن به گفت و گو بپردازند. گفت و گویی كه در واقع به واسطه آن نشان داده می شود، افراد با یكدیگر مرتبط اند. به عبارتی صحبت میان افراد، از رابطه آنان سخن می گوید. اجزای قابل توجه اطلاعاتی كه به وسیله معانی كلمات منتقل می شوند پیام و آنچه در باره روابط مخابره می شوند، تلقی در قبال یكدیگر و موقعیت و حرفی كه می زنیم، فراپیام را تشكیل می دهند. این همان فراپیام است كه نسبت به آن واكنش شدید نشان می دهیم. به عنوان مثال اگر كسی در حالی كه آرواره هایش را به هم فشرده و در حالی كه كلمات را با غضب و فشار از دهانش خارج می كند به شما بگوید “من خشمگین نیستم” این پیام را از او نمی پذیرید و به جای آن فراپیام را از او قبول می كنید و نتیجه می گیرید كه او خشمگین است. گفتن عباراتی نظیر “تو این را نگفتی اما طرز بیانت این معنا را داشت” یا “چرا این طور گفتی؟” یا “مسلم است اشكالی وجود دارد، لحن كلامت این را به خوبی نشان می دهد” واكنشهایی نسبت به فراپیامهای سخن هستند. در حالیكه كلمات اطلاعاتی را منتقل می سازند، طرز سخن ما، بلندی صدا، سرعت حرف زدن، طرز ادای كلمات با تاكیدها، ذهنیت ما را مشخص می نمایند. سر به سر گذاشتن، توضیح دادن، تهمت زدن، اینكه احساسی دوستانه داریم یا خشمگین هستیم، آیا می خواهیم صمیمی تر شویم یا بیشتر فاصله بگیریم و غیره. به عبارت دیگر طرز گفتار ما معانی اجتماعی را مخابره می كند.گرچه ما پیوسته در سخن خود نسبت به معنای اجتماعی واكنش نشان می دهیم اما حرف زدن در باره آن برایمان دشوار است. زیرا در فرهنگ تعاریف كلمات آن را نمی یابیم. اندیشیدن، دیدن و یا حرف زدن در باره نیروها و فرآیندهایی كه برای آن نامی نداریم، حتی اگر اثرشان را احساس كنیم دشوار است. علم زبان شناسی واژه هایی در اختیارمان می گذارد كه فرایندهای ارتباط را توصیف می كند و در نتیجه امكان دیدن، حرف زدن یا اندیشیدن در باره آنها را میسر نمی سازد.